این مجتمع مسکونی از چند روز قبل و از موقعی که همسایهها از فعالیت دهها جوان شهرستانی- که اعضای یک شرکت هرمی بودند- در آنجا خبر داده بودند، تحت نظر قرار گرفته بود. همسایهها میگفتند هر روز ۵۰ تا ۶۰ جوان به این آپارتمان رفتوآمد میکنند.
درحالیکه تحقیقات نشان می داد ادعای همسایهها درست است، دستور عملیات برای بازداشت اعضای شبکه از سوی قاضی محمدزاده- بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه قاچاق کالا و ارز تهران- صادر شد و اکنون ماموران در انتظار آغاز عملیات بودند.
عقربههای ساعت روی عدد ۶ توقف کرده بود که عملیات آغاز شد. ماموران با زدن زنگ یکی از همسایهها وارد مجتمع شدند و خود را به طبقه همکف رساندند؛ محلی که اعضای شرکت هرمی در آن زندگی کرده و جلسات خود را نیز در همین محل برگزار میکردند.
وقتی ماموران قدم به این آپارتمان گذاشتند با ۲۲ پسر جوان مواجه شدند که مشغول برگزاری جلسهای محرمانه بودند.
تنها چند دقیقه کافی بود تا ماموران پلیس تمامی مردان جوان را که اکثرا جوانان شهرستانی بودند و با دیدن پلیس خشکشان زده بود، دستگیر کنند. متهمان که هنوز نمیدانستند چه اتفاقی رخ داده، هاج و واج به همدیگر خیره شده بودند و بعضی از آنها ملتمسانه از ماموران میخواستند آنان را آزاد کنند.
دروغهای بزرگ برای فریب جوانان
« میخواستم پدر و مادرم را به سفر حج بفرستم و برای خودم یک ماشین آخرین مدل به همراه ویلایی در کنار دریا خریداری کنم.»
اینها بخشی از آرزوهای علی است که در این آپارتمان بازداشت شده است. او اهل یکی از شهرهای شمالی کشور است و چند ماه قبل در حالی که نتوانسته بود کار مناسبی برای خودش دست و پا کند، با وسوسه یکی از دوستانش تصمیم گرفته بود به تهران بیاید.
« دوستم میگفت در تهران کاری سراغ دارد که یک ساله مرا میلیاردر میکند ولی نیاز به کمی سرمایه دارد. من هم، همه پولی را که داشتم برداشتم و راهی پایتخت شدم. وقتی به این آپارتمان رسیدم، یکی از سرشاخهها مرا در آغوش گرفت و برایم جشن ورود به شبکه را بر پا کرد.
با شنیدن حرفهای سرشاخه که میگفت میتوانم یک شبه راه صد ساله را طی کنم، احساس کردم به پشت در بهشت رسیدهام. برای همین همه پولم را به او دادم و زندگی من در این آپارتمان آغاز شد.»
آپارتمانی که علی قدم به آنجا گذاشته بود، محل زندگی اعضای شرکت هرمی بود و قوانین خاص خودش را داشت؛ هیچکس اجازه نداشت کفشاش را پشت در بگذارد یا اینکه از آدرس محل زندگی و شرایط آنجا حرفی با دیگران بزند. آنها مجبور بودند صبح را با شعارهای رؤیایی و حرف زدن از آرزوهایشان شروع کنند و به همین خاطر بود که روی در و دیوار آپارتمان شعارهای امید بخش زیادی درج شده بود.
« همه افرادی که در این آپارتمان و در شرایط سخت زندگی میکنند، جوانان شهرستانی هستند که فریب سرشاخههای شرکت هرمی را خورده و با پرداخت مبلغ هنگفتی در آرزوی پولدار شدن به عضویت شبکه درآمده و در این آپارتمان زندگی میکردند، آنها وظیفه داشتند با فریب جوانان دیگر آنها را به داخل شبکه بکشانند و این زنجیره همینطور ادامه مییافت تا آنها پورسانت اندکی گیرشان بیاید.»
اینها را قاضی محمدزاده- بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه قاچاق کالا و ارز تهران- میگوید.
او که از لحظه آغازین عملیات دستگیری اعضای شرکت هرمی در محل حضور داشت، ادامه میدهد: سرشاخههای اصلی که یکی از آنها جوانی به نام «م» است، هفتهای یک بار برای برگزاری جلسه و روحیه دادن به زیرشاخههایش به این محل میآمدند و سپس آنجا را به سرعت ترک میکردند.
دستگیر شدگان که بیشتر آنها اهل شهرهای شمالی کشور هستند مجبور بودند در این محل کوچک، بدون هیچ امکاناتی روزها را سپری کنند و حتی اجازه نداشتند به اقوام خود در تهران سر بزنند یا با آنها درباره کارشان صحبت کنند.
پس از عملیات دستگیری اعضای شرکت هرمی و ضبط دستگاههای رایانهای و دفترچههای عضویت آنها، تمامی متهمان به بازداشتگاه کلانتری منتقل شدند و آپارتمان محل فعالیت آنها نیز پلمب شد.
خیز دوباره گلدکوئستیها
جعفر صابری زفرقندی- سرپرست دادسرای ویژه قاچاق کالا و ارز تهران- با اشاره به تغییر فعالیت شرکتهای هرمی گفت: سرشاخههای این شرکتها پس از سالها فعالیت در پایتخت، در حال حاضر جوانان شهرستانی را هدف قرار داده و با کشاندن آنها به تهران و دادن وعدههای واهی این افراد را اسیر وسوسههای دروغین خود میکنند.
وی با بیان اینکه دستگاه قضائی با شدت با متهمان این پروندهها برخورد میکند به جوانان هشدار داد فریب افراد سودجو را نخورند.